ایجاد جوّ مناسب، صمیمی و فضای راحت در کلاس از مهمترین ارکان یادگیری می باشد که اضطراب و نگرانی افراد را پایین می اورد. باید به عقاید دانش آموزان احترام گذاشت.در تصمیم گیری های خود با آن ها مشورت کنیم .اعتماد کردن به یادگیرندگان باعث رشد شخصیت آنها می شود.بیان نظر توسط یادگیرندگان باعث رشد شخصیت آن ها میشود.باید به گونه ای عمل کرد تا دانش آموزان سرشار از هیجان و شادی شوند زیرا در این حالت سخت کوش ترند که می توان با استفاده از بیانات شورانگیز، عوامل شادی بخش مثل سرود،نمایش، بازی، سرگرمی، مسابقه و … این محیط را مهیا کرد.توجه به علایق آنها نیز مهم می باشد همچنین اگر نسبت به ما احساس رابطه نزدیکی کنند. گوش دادن به مسائل و مشکلات یادگیرندگان و آشنایی با حالات روانی-عاطفی یادگیرنده در ایجاد فضای بدون تنش در کلاس موثر است.خوش اخلاق بودن معلم، باعث ایجاد آرامش و جذب یادگیرنده به کلاس درس می شود. شور و علاقه در تدریس در جذب شدن یادگیرندگان به مفاهیم بسیار موثر است.اگر معلم از تدریس خود لذت ببرد طبیعتا این لذت به دانش آموزان نیز منتقل می شود.معلم نباید مشکلات زندگی خود را به کلاس بیاورد زیرا در روند تدریس اثر منفی میگذارد.
تنوع در روش تدریس به ایجاد جاذبه درسی منجر می شود.اختصاص بخشی از وقت کلاس درس،به گفت و گو درباره روش تدریس و جوّ کلاس می تواند در بهبود و افزایش کیفیت روند یادگیری-یاددهی مفید باشد.ارائه کنفرانس به وسیله فراگیران داوطلب باعث رشد فردی و اجتماعی و … می شود.سخت گیری در این که دانش آموز با تلاش مطلب را فرا گیرد نه اینکه بوسیله معلم سهل و آسان دریافت کندیکی دیگر از اقدامات مورد نیاز است.شاگرد باید از لحاظ جسمی ، عاطفی ، عقلی و ... رشد کافی کرده باشد تا بتواند بخوبی یاد بگیرد و یادگیری زمانی برایش مفید خواهد بود که از هر نظر آمادگی لازم داشته باشد. او حتی اگر بعضی از جنبههای آمادگی را کسب نکرده باشد، یادگیری برایش خسته کننده و کسل کننده خواهد شد و پیشرفت زیادی نخواهد داشت.هر چه فرد آمادگی بیشتری برای رفتار معینی داشته باشد، برای انجام دادن رفتار ، به محرک کمتری نیاز دارد. مثلا خنداندن یک انسان خوشحال بسیار سادهتر از خندان یک شخص غمگین است. یادگیری معلول انگیزههای متفاوتی است. یکی از این انگیزهها که نقش مهمی در این راستا دارد میل و رغبت شاگرد به یادگیری است. رغبت هر کس نیروی فعالیت را افزایش میدهد. برای اینکه شاگردان در ضمن یادگیری فعال باید به موضوعی که میخواهند قرار بگیرند علاقمند داشته باشند. برای ایجاد رغبت ، لازم نیست موضوعات درسی را به طور تصنعی جالب توجه نشان داد، همینکه مطالب و مفاهیم درسی بر اساس نیاز شاگردان تنظیم شده باشد و مسائل اساسی و واقعی آنان را مطرح سازد و به آنان در برخورد با پیرامون خودکمک کند، رغبت آنان برانگیخته خواهد شد.
یکی دیگر از عوامل ایجاد انگیزه ، هدف است. هدف به فعالیت انسان و جهت میدهد. اگر انسانی در طول زندگی خود هدفی نداشته باشد که به آن برسد، پویایی و حرکت خود را از دست خواهد داد. هدف ارزشمند، فرد را به خواستن و طلب کردن وادار میکند. در مدارس ، هدفهای تربیتی باید انعکاس از احتیاجات و تمایلات شاگردان باشد و بطور واضح بیان شود.
آموختهها و تجارب گذشته شاگرد ساختشناختی وی را تشکیل میدهد. آمادگی شاگرد در حد وسیعی تحت تاثیر تجارب گذشته می باشد. فرد زمانی میتواند مفاهیم و مسائل جدیدی را درک کند که مفهوم و مساله جدیدی با شناخت های پیشین او مرتبط باشد. در واقع ، فرایند یادگیری همچون فرایند رشد است. همچنان که رشد جریانی دائمی است، یعنی گذشته ، حال و آینده آنان با هم ارتباط دارد، یادگیری نیز جریانی است که تجارب گذشته پایه و اساس وضع فعلی آن را تشکیل میدهد و آنچه فرد در آینده خواهد آموخت باید متناسب با تجارب او در زمان حاضر باشد.
موقعیت و محیط یادگیری از عوامل بسیار مهم در یادگیری می باشد. محیط مانند نور ، هوا ، تجهیزات و امکانات آموزشی طبیعی است هر چه امکانات آموزشی ، کتابخانه و منابع مختلف علمی مناسبتر و بیشتر باشد، یادگیری شاگردان در مقایسه با یادگیری شاگردان مدرسهای که دارای فضای مناسب نیست و در آن جز کتاب درسی منابع دیگری یافت نمی شود بسیار متفاوت خواهد بود.محیط ممکن است عاطفی باشد. رابطه معلم و شاگرد ، رابطه شاگردان با هم ، رابطه والدین با هم و نگرش والدین و مربیان در زمینه تربیت کودکان ، همگی میتواند در سطح یادگیری افراد اثر گذار باشد. موقعیت آموزش منظم همراه با محبت و احترام متقابل ، نسبت به محیطهای خشک و تهی از عواطف ، تاثیر بیشتری در یادگیری خواهد داشت.
اگر مجموعه عوامل موجود در محیط برای شاگرد برانگیزنده و قابل درک نباشد، مسالهای در ذهن او ایجاد نخواهد شد یا در صورت وجود مساله ، شاگرد توانایی حل آن را نخواهد داشت. به هر حال ، امکانات محیط آموزشی ، اعم از نیروی انسانی و تجهیزات ، وضع اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی خانواده نگرش والدین و مربیان نسبت به تحصیل و آموزشگاه و هزاران عامل محیطی دیگر میتواند در کیفیت و کمیت یادگیری شاگردان موثر باشد.
در کنار شرایط و امکانات آموزشی نیرویی انسانی و بویژه معلم ، از مهمترین عوامل تشکیل دهنده محیطهای آموزشی است. تاثیر موقعیت و امکانات مناسب بر افراد قابل انکار نیست. اما امکانات و تجهیزات بدون وجود معلم کارایی لازم را نخواهد داشت. معلم با شناخت امکانات به تجهیز مناسب محیط آموزشی میپردازد. محیط و امکانات آموزشی را سازماندهی میکند، موقعیت آموزشی مناسب را بوجود میآورد و با شناخت استعداد ، علایق و توانایی شاگردان ، آنان را در طریق صحیح یادگیری هدایت میکند.
البته چنین نقشی به دانش و اعتقادات معلم بستگی دارد. اگر چه کنجکاوی و ارضای آن را بدیهی ترین احتیاجات شاگردان است. اگر معلم با نظریه ها و اصول یادگیری آشنا نباشد و تدریس را فقط انتقال واقعیتهای علمی بداند و تجارب یادگیری را منحصر به نشستن در کلاس ، گوش دادن و حفظ کردن مطالب شنیده شده یا نوشته شده در کتاب تصور کند، مسلم است که در تقویت کنجکاوی و پرورش استعداد و تفکر علمی شاگردان چندان موفقیتی به دست نخواهد آورد. زیرا شاگرد که همواره علاقمند به فکر کردن است. در بررسی عوامل مختلف باید فرصت حرکت و جنبش داشته باشد تا بتواند به هدفهای آموزشی برسد. یادگیری بدون تلاش و فعالیت و تعامل با محیط صورت نخواهد گرفت.